پَــ نَــ پَــ (۵)

بعد مسابقه فوتبال که باختیم یکی از بچه ها خیلی احساساتی شده بود گفت : یعنی بردن؟!پَــ نَــ پَــ میخواستن ببینن جنبه باخت داریم یا نه!!

***************************

با دوستم جلوی در خونشون وایساده بودیم داداشش اومده عصبانی و درب و داغون دوستم میگه چی شده داداشش میگه با یه نفر دعوام شد بستمش به فحش دوستم میگه اونم فحش داد؟ داداش میگه پَــ نَــ پَــ به خاطر اینکه ذکر خیر کلیه اقوام دور و نزدیکش رو کردم ازم صمیمانه تشکر و قدردانی کرد

***************************

استاد خطاطی از کلاس بیرونم کرد و گفت برای خودت میگم دیگه نیا... شب بابام پرسید: یعنی خیلی بد خط بودی، نا امید شد؟ گفتم: پَــ نَــ پَــ ترسید رو دستش بلند بشم

 ***************************

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پَــ نَــ پَــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

 ***************************

یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پَــ نَــ پَــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

***************************

 به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پَــ نَــ پَــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

 ***************************

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پَــ نَــ پَــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد