طرف اومده تو شرکت که
کلی روی در و دیوار آرم و پوستر بیمه س میگه ببخشید اینجا شرکت بیمه س ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ نونوائیه الان خمیر تموم کردیم !
***************************
نیم ساعته تو خیابون
دنباله دخترم .میگه میخای شماره بدی میگم پـَـ نـَـ پـَـ شبیه مایکل اسکوفیلدی
دارم تعقیبت میکنم به سیلا برسم *************************** بهش میگم اگه بتونی
میری اونور یا اینجا می مونی؟
میگه خارج از کشور؟ پـَـ نـَـ پـَـ اتاق بغلی رو میگم! *************************** سر صبح داشتم نرمش
میکردم بابام پرسید داری نرمش میکنی. پـَـ نـَـ پـَـ قر تو کمرم فراوونه نمیدونم
کجا بریزم
***************************
تو مراسمِ تیرباران
میگه می خوان بکشنش؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ واسه آبکش کردنِ برنج عروسی، آبکش کم اومده!!!رفقای با مرامِ
داماد دارن آبکش می سازن
***************************
به بارومیگی افتابه
داری؟میگه براخونه می خوای؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ براقالب کیک جشن تولد بابام می
خوام،اخه سنتی دوست داره.
***************************
میگه سوسک؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ شاه زادس جادوگر بی رحم اینجوری طلسمش کرده.
خندید و گفت بکشمش؟
گفنم: پـَـ نـَـ پـَـ تا من و شاهزاده اسبارو زین می کنم پاشو آذوقه جمع کن بریم
به جنگ جادوگر طلسم بشکنیم این شاهزادرو نجات بدیم |